الو سلام بابا
سلام پسرم چطوری؟ انگلیسی یا دوبی؟
فعلا چند روزیه دوبی هستم خب چه خبر؟
سلامتی بحمدالله یکی از این افرادی که خواسته بود علیه ما اقدام کند را گفتیم گوشش را پیچاندن تا دهن یک عده دیگر هم که هی زبان درازی می کنند و به استوانه نظام که ماییم و پسرمان و دخترمان توهین میکنند بسته شود حاج خانم خیلی خوشحال شد..
ها همون که تو روزنامه ا هست  خبرش رو بچه ها گفتند، بابا راستی من چیکار کنم هنوز به تحصیلاتم ادامه بدم یا بیام
فعلا که اوضاع برای برگشتت  آماده نیست اما اگر همینطور پیش بریم کم کم می تونی آماده برگشت بشی
اون نامرد حسین ش. که تو (نامفهوم) به ما گیر داده رو باید اول دهنش رو سرویس کنی
نگران نباش پسر جان تو که اینقدر بی صبر نبودی گفتم بچه ها یکی یکی به حسابشون برسن (بیا بیا حاج خانم پسرت از دوبی زنگ زده)
الو (صدای زن)
الو سلام مامان
سلام مادرجان (گریه زن) ببین چه خاکی بر سرمان کردی پسر جان آخه نگفتم، نگفتم تو کارات دقت کن آتو ندی دست کسی! حالا ببین خودت رو آواره کردی همه اش تقصیر این دکتر ... است و بی ارزگی این ...اگر...
ای بابا، مامان گیر نده دیگه ما حالا زنگ زدم از تنهایی دربیام خوب دلت تنگ شده بلیط بگیر بیا دوبی من رو ببین!
 ...
(به علت اینکه مکالمه نزدیک یک ساعت و بیست و شش دقیقه ادامه داشت و بقیه ی مطالب همیطوری بود لذا از پیاده کردن آن خودداری شد)